فوتر کمک
یک ماه است چیزی ننوشتهام. در این یک ماه ولی خیلی چیزها تغییر کرده است. نخست اینکه خودم را از اضافات زندگی رها کردهام. روی برخی از رابطهها، اگرچه خیلی خیلی سخت بود، اما خط کشیدهام. راستش خط کشیدن روی یک خط ارتباطی ساده نیست. دردآور است. اما گاهی برای پیش رفتن باید یک سری چیزهایی را از دست بدهید. شبیه بالنی که میخواهد بالاتر برود، اما سوخت کافی ندارد و تنها مانده یک راه، آن هم سبکتر کردن بالن است. اینجایش را فکر میکنم توی فیلم و کارتنها دیده باشید. اینکه آدمهای داخل بالن شروع میکنن به سبکتر کردن آن با بیرون ریختن کیسههای شن و خیلی چیزهای اضافی دیگر. تشبیه کردن آدمها به کیسهی شن کار درستی نیست، اما من هم قرار است بالن باشم و فکر نمیکنم بالن بودن و گرد و قلمبه بودن هم همچین چیز دوستداشتنیای باشد.
دیگر اینکه سروتاب را برای مدت نامعلومی کنار گذاشتم. این هم یکی دیگر از چیزهای اضافهی توی بالن بود. باید بیرونش میانداختم و فکرم را موقتاً رها میکردم. ایدهی سروتاب را بسیار دوست داشتم و دارم. اما با این شکل و شمایل و این کجدار و مریز جلو رفتنها نمیشد به مقصد رسید. باشد برای وقتی دیگر.
سوم اینکه زندگی این روزها را به یک نظم نسبی رساندهام. تقریباً هرروز یک ساعتی را صرف کتابخواندن میکنم. شش هفت ساعت را صرف کار، یک ساعتی را به دیدن آموزشها و دنبال کردن آنها میگذرانم و گشت زدنها در دنیای اینترنت و دوست و آشنا را هم گذاشتهام برای وقتهایی که دل و حوصلهی انجام کارهای شخصی را ندارم و خب، در چنین وقتهایی چه چیزی بهتر از معاشرت با دیگران. تقریباً روز برایم از شش و هفت صبح شروع میشود و تا دوازده ادامه دارد. دوازده وقت پختن نهار و شکمچرانی است. بینابینش وقت میکنم سری به کلیپهای آموزشی بزنم. بعد از نهار هم یک ساعتی را معمولاً میخوابم. بعد هم روز ادامه پیدا میکند تا یک و دو نصف شب. نمیگویم نظم خوبی است، نمیگویم از این چیزی که هست خوشحالم. اما همینکه به یک روتین نسبی رسیدهام، خوشحالم میکند.
چهارم اینکه از مسیر راضی هستم. هرچقدر جلوتر میروم، مطمئن میشوم مسیر مسیر درستی است. یک ماهی میشود پیشنهاد کاریای که داشتم را رد کردهامم. ترجیهم ماندن در همین مسیر و ادامه دادن همین مسیر بود. ماندن در مسیری که دوستترش دارم و در آن احساس راحتی میکنم. البته که هر مسیری بالا و پایینهای خودش را هم داشته و دارد، اما مهم ماندن و تن دادن به مبارزه است. من هم ماندهام و دارم مبارزه میکنم. برای ماندن در مسیر و برای پیش رفتن در این مسیر.
دیگر اینکه دنیای دیجیتال مارکتینگ برایم شبیه یک دنیای کشف نشده است. دنیایی که البته این طرف و آن طرف چیزهایی از آن را دیدهام و حالا وقتی تکههای پازلش را کنار هم میچینم، برایم جذابیت بیشتری دارد. در یک ماه گذشته تقریباً طبق زمانبندی جلو رفتهام و این ماندن در مسیر نکتهی مثبتی برای منِ فراری است.
پنجمین نکته برمیگردد به همین وبلاگ شخصی. چند وقت پیش یک سالگی اینجا بود. یک سال از وقتی تصمیم گرفتم به جای بیان در یک بلاگ شخصی بنویسم. راستش بینابین مسیر چندباری از این کار پشیمان شدم، اما حالا با تاکید فراوان مینویسم که از بودن در اینجا راضی هستم. تجربهی خوبی بود در یک بلاگ شخصی نوشتن و امیدوارم ادامهدار باشد. البته در یک ماه گذشته مشکلاتی هم داشتم و دوستی که گویا لطف فراوانی به اینجا دارد، پیوسته در تلاش بوده که سایت را از دسترس خارج کند. چرا و به چه علتش را نمیدانم. به هرحال که دوست ندارم برایش آرزوی موفقیت کنم.
و ششم هم اینکه چاییام دارد یخ میکند. بروم به چایی برسم. شاید این ماهانه نوشتنها را بازهم ادامه دادم. یک جور گزارشکار برای اینکه بدانم کجا هستم و دارم چه کاری میکنم.
خلاصه که همین.
سلام. هر روز کتاب خوندن، فارغ از انجام کارها یا انجام ندادن شون، خیلی حس خوب و خفنی میده :)) آخر هفته که مقداری از کتاب رو میخونم واقعاً حس میکنم میشد همین هم نخونده باشم ولی دیدی خوندم :))
آره. یه جورایی خودت رو به خودت ثابت میکنی. گاهی هم یه دهن کجی ممکنه بکنی که دیدی تونستم؟ هه. هه. هه.
سلام و درود آقاگل عزیزم
امیدوارم ک حالت خوب باشه !
یک ماه ننوشتی (هیچ ایرادی نداره عزیز) در عوض توی همین سی و چنخط کلی نکتههای خوبی بود و خوندم (با همین فرمون ادامه بده سعیدجان)
از هفتهی پیش ک تلفنم رو عوض کردم اسمت از توی لیست دوستان واتساپم حذف شده برا همین نمیدونم منم شامل این پاکسازیِ ارتباطی شدم (هستم) یا نه ، اگر جوابت مثبت هست ک هیچی (آرزوی سلامتی و موفقیت برات دارم) اگر پاسخت منفی ست لطف کن یک اسمایلی (شکلک)برام بفرست لطفن !
اولن/ کار عقلانی کردی ک خودت رو از یکسری اضافات سبکتر کردی مهندسجان ! (من اسمش رو گذاشتم «خونه تکونی» ـ در رابطههام ـ در عقایدم ـ در ارزشگزاریهام ـ درمورد کتابهام ـ …… هم انجام دادم و میدم)
دومن/ با پیشرفت تکنولوژی متاسفانه سرعت زندگی امروزی اونقدر زیاد شده ک تنظیم نگه داشتن روزانهها خیلی سخت شده (من این نظم رو ب فالِ نیک میگیرم و امیدوارم مستدام باشه)
سومن/ ……….. (گربهام سرِ نخ ولحرفی رو ازم دزدید) :))
سلامتی و شادی و آرامش برات آرزومندم
سلام بر جانان جان.
شما در چشم ما جا داری رفیقِ راه دور.
حتماً پیام خواهم فرستاد امروز.
ارادت داریم.