فوتر کمک
همچون بهار زنده خواهیم شد
“و سنَحیا بعد کُرباتنا ربیعا، کاننا لم نذق بالأمس مُراً”
«و پس از اندوههایمان همچون بهار زنده خواهیم شد گویی که انگار هرگز مزهی تلخی را نچشیدیم …»
یک::
یادم نیست این عبارت بالا را کجا و در چندمین روز قرنطینه خواندم. از آن روز و شبها فقط چند چیز یادم است. اینکه بابا بیمارستان بود. مادر سرفه میکرد. روزها به اندازهی یک سال زمینی کش میآمد و برادرها هرروز هرروز در راه بیمارستان میرفتند و میآمدند.
گفتن ندارد که روز و شبهای خوبی نبود؛ اما دیدن و خواندن همین متن کوتاه نور امیدی بود که نیازش داشتم. بار اول که خواندمش دلم آرام گرفت. همین شد که یک جایی وسط نتهای گوشی ذخیرهاش کردم و بالایش نوشتم: «برای روزهای خسته.» به امید روزهایی که میدانستم میآید. میدانستم و امید داشتم به دیدن روشنایی دوباره.
دو::
کلیپ زیر را دوست دیگری برایم فرستاده. از روزی که برای اولین بار ذخیرهاش کردم، بارها و بارها به تماشایش نشستهام. اینکه چطور چنین ایدهی خلاقانهای به فکر این لعنتیهای خارجنشین میرسد به کنار. یکی دو روزی است که سعی میکنم سی سال آینده را جلوی چشمانم تصویر کنم. به این فکر میکنم که اگر سی سال دیگر روی همچین مبلی بنشینم، دنیا چه شکلی است و چه چیزی از بهار ۱۴۰۰ به یاد دارم؟ بهاری که شروعش، شروع خوبی نبود و پر بود از استرس و بیخوابی.
دارم به این فکر میکنم که ما آدمهای گذشتهایم. آدمهایی که در خاطرات غرقاند. هزار هزار خاطره از سی سال زندگیای که پشت سرگذاشتهام، در ذهنم رژه میرود؛ اما برایم سخت است اندیشیدن به سی سال بعد. سی سال هم نه، راستش از شش ماه بعد هم چشمانداز واضحی ندارم. همین است که دو روز تمام نشستهام و هنوز به هیچ تصویری از سی سال بعدم نرسیدهام. هیچ تصویری. به گمانم اتفاق ترسناکی است.
این جهانی که برای ما ساختن جا برای فکر کردن به یک سال آینده هم نذاشته چه برسه به سی سال. طبیعیه به نظرم.
آره حقیقتاً.
دیوانه شدیم از دست اینها. من یک ماه بعد رو هم نمیدونم قراره چطور باشه برام. حرف از سی سال بعد کمی عجیب و غریبه.
من به ۳۰ سال بعد فکر میکنم اما اونقدر پر از تردیدم موقع رویابافی که مدام میپرسم «یه توهمه یا به عمل میرسه؟» و خب جوابی نیست غیر اضطراب.
کلیپ رو خیلی دوست داشتم :))
سی سال دیگه خیلی دور از دسترسه. خیلی عجیب و غریبه سی سال بعد. خیلی عجیب و غریب.
گویا احمد الصافی النجفی شاعر این بیته.
ممنون که گفتی. نمیدونستم اسم شاعر رو.